مامان همین الان دست به کمر امده توی اتاق و میگه ساجده؟! چرا ورزش صبحگاهی هات رو نمیکنی؟! گیج و گنگ نگاهش کردم که یعنی صبحگاهی چی کشک چی دوغ چی!؟ گفت همین ورزشا که میکردی ! ماندم بگویم که خب به تو چه عزیزم؟ یا برایش شرح بدهم که افسردگی چه مرضی است، یا بگویم ترسیده ام چون محتمل است با ورزش کردن نفس کم بیاورم!؟گفتم خیلی وقته ورزش نمیکنم. 

بعد گفت که دکتر شماره۲ گفته بود گوشی برایم ضرر دارد. و معتدلش کنم و استفاده ام زیاد شده و فلان!

دلم برای مادر میسوزد. چه قدر باید هوای همه چیز را داشته باشد. چشمانم خوابالود است. 


پ.ن۱:کسی زمستان دربند میرود اصلا که من دومی اش باشم؟


پ.ن۲:  فردا با شاهرخ اینها کلاس داریم. گویا جلسه پیش که من نبودم حسابی بلبل زبانی کرده. نمیدانم این را نوشته بودم یا نه ولی فاطمه میگفت پسر کم رویی است و در ارتباط با جنس مخالف محجوب! بعد ها به محبوب گفته بودم یکی بره یارو رو اگاه کنه من محجوب و اینا نیستم! 

استرس دارم. دیروز درس نخواندم و کلی درس تلنبار شده داره. 

دو روز بستری بیمارستان امتحان عملی دارم! باید شنبه با استادش صحبت کنم. 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آموزش آنتی اسکالانت اکستنشن تکین - شعبه گرگان Meysamzadeh Cara دفترچه Jennifer تحقيقات نرم افزاريoffice خدمات فنی حاجی پور ویژه رامهرمز گردگیر سازان هدف