قدیما، با هم اهنگای گروه موسیقی محبوبمون رو گوش میدادیم. مدام هم من توی تخیلاتم برا روزی که باهم بریم دیدن اجرای این گروه برنامه ریزی میکردم. یه بار که طبق معمول من تنها رفته بودم و اجرا رو براش ضبط میکردم وسطای ترک محبوبش یهو گفتم علیرضا؟! انگار یکی پشت خط باشه و تو بخوای بگی علیرضا؟! گوشت با منه؟
میخواستم یاداوری کنم حواسم هست ترک محبوبشه و دارم با یاد اون گوش میدم و جات خالیه و من دوستت دارم. ردیف اول نشسته بودم و محسن _ خواننده گروه_ احتمالا صدامو شنید چون یه نگاه دامبلدوری بهم انداخت! نمیدونم اون ویس رو برا علیرضا فرستادم یا نه ولی به جهت اینکه اهنگای خوبی توش بود تا مدتها خودم گوشش دادم. کم کم دیدم اون "علیرضا"ی وسطش اذیتم میکنه و بالاخره حذفش کردم.
الان یه ساعتایی از روز یهو یه تو مغزم میپیچه : علیرضا؟! یکم گیج و گنگ میگم علیرضا؟! کدوم علیرضا؟! چی شده حالا؟ حرفتون شده؟! کارش داری؟! دلت تنگه؟
بعد یاد اون صدام میافتم. یاد اون لحنم. و هنگ میکنم. ما خوابشم نمیبینیم از بهترین رفیق روزگارمون، فقط یه اسم متعجب برامون باقی بمونه:علیرضا؟!
درباره این سایت