بچه های گل توی خونه! سلامی به گرمای دست هایتان!
شاید باورتان نشود ولی در اثر همان دو ماه وبلاگ نویسی مدام، حملات پنیکم برگشته! حالا من با همه وجود دوستدارم بلاگر باشم. حرف دارم برای زدن و دروغ چرا، هرچند هم پست هایم دری وری و پوچ، من دوستشان داشتم! من با همه وجود دوستدارم بلاگر باشم و نمیتوانم! چون از اضطراب خفه میشوم. خوش به حالتان که میتوانید بلاگر باشید. ببخشید که با صفحات حذف شده وبلاگ های من مواجه میشوید.
باور بفرمایید اینکه نصفه شب در اثر حمله از خواب بپری، ضربان قلبت بالا باشد و دست و پاهایت خیس عرق کافی است تا ادم خودش را هم بکشد حذف وبلاگ، به عنوان عامل موثر تشدید این حمله ها، که دیگر عادی است.
از ته دلم دوستدارم وب نویس باشم ولی به جنون حاصلش نمی ارزد. شماها به جای من هم بنویسید و یادتان نرود چه قدر خوشبختید که این کلبه های چوبی شخصی از ان شماست.
درباره این سایت